اهمیت ارتقا فرهنگ رضوی و زیارت در دهه کرامت اعتبار ۵٠٠ میلیارد تومانی برای آبادانی بیشتر محدوده منفصل توس رونمایی از سند جامع آموزشی و فرهنگی آب در شورای فرهنگ عمومی خراسان رضوی جاده میامی، چهاربانده می‌شود | آیین افتتاح و بهره‌برداری از «پل چنارک» با حضور فرماندار مشهد برگزار شد افتتاح یک مدرسه دیگر در طرح «سه‌شنبه‌های مهر» مشهد | مشارکت خیّران در ساخت دبستان دخترانه «شهید امیری» بازار‌های قدیمی محله عنصری مشهد به پارکینگ موتورسیکلت‌ها تبدیل شده است حدود ۱۵۰‌هزار مترمربع از معابر خاکی منطقه توس مشهد طی ۲ سال گذشته آسفالت شد پاسداشت مقام فردوسی در نظام مدیریت شهری نقش کهن الگوها در زیست شهری تقدیر مسئول سازمان بسیج شهرداری مشهد مقدس از شهردار و فرمانده سپاه امام رضا(ع) تکرار گرانی و کمبود بلیت در دهه کرامت امسال | کف قیمت بلیت سفر به مشهد ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان ترافیک سنگین در بزرگراه‌های مشهد، خیابان کوثر و سه راه خیام (۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳) مه گرفتگی در محور درگز - قوچان (۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳) افتتاح بیست و یکمین نمایشگاه گل و گیاه در مشهد | شهردار مشهد: این نمایشگاه در سطح کشور یک برند محسوب می‌شود مراسم بزرگداشت روز فردوسی فردا در مشهد برگزار می‌شود(۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳) سخنگوی شورای اسلامی شهر مشهد خطاب به رئیس جمهور: با بودجه ۵۶ همتی نمی‌شود این شهر را مدیریت کرد در یک صدوچهاردهمین جلسه علنی شورای اسلامی شهر مشهد مقدس چه گذشت؟ (۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳) | فضاآرایی‌های شهری مشهد در دهه کرامت ۱۴۰۳ بسیار پررنگ خواهد بود
سرخط خبرها

«کیچیری» و نان ازبکی؛ محله «قابلی» و شورنخود

  • کد خبر: ۱۶۲۱۹۹
  • ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۳:۴۱
«کیچیری» و نان ازبکی؛ محله «قابلی» و شورنخود
درباره گلشهر مشهد که میلان هایش همیشه خدا بوی کارگری می‌دهد.

مینی بوس‌های «گلشهر»، عصرها، پر می‌شد از آدم‌هایی که لباس‌های خاک و خلی داشتند و هر کدامشان یکی دو تا نان را توی دستمال‌های چارخانه، بقچه پیچ کرده بودند و روی صندلی‌های سرخ مینی بوس، خوابشان برده بود. آدم‌هایی با دست‌های زمخت پرترک و لهجه‌ای که غریب بود. مینی بوس‌های گلشهر، مثل میلان هایش، همیشه خدا، بوی کارگری می‌داد. بوی فعلگی؛ بوی خاک گچ و سیمان و آجرگری.

حالا سال‌ها گذشته است و آدم‌هایی که عصر‌ها توی «مقدم طبرسی» صف می‌کشیدند تا سوار مینی بوس بشوند، حتما پیر و فرتوت شده اند، اما در عوض گلشهر، نونوار شده است. توی بولوارهایش گل و گیاه کاشته اند و جدول‌های حاشیه میلان هایش را رنگ زده اند. شلوغ بازار گلشهر، اما همچنان شلوغ است.

آن قدر که اگر آدم سر شب، با ماشین بیفتد توی مسیر آن، از خود زندگی هم پشیمان می‌شود. راسته تنگ و باریکی که پر است از مغازه‌های فروش لباس و پلاستیک و چای، چای سیاهی که از آن طرف هند و پاکستان می‌آید و چای سبز افغانستانی. گلشهر، محله افغانستانی هاست، محله مزاری‌ها و قندهاری‌ها و هراتی ها. محله «کیچیری» و نان ازبکی. محله «قابلی» و شورنخود. مشهور است که افغانستانی‌ها دو چیز را خیلی دوست دارند؛ طلا و غذا.

برای همین هم سر و دست زنان افغانستانی، بازار زرگرهاست و مطبخشان همیشه بوی غذا‌های اشتهاآور می‌دهد. از جمع آن همه غذا اما، قابلی توانسته طرف داران فراوانی پیدا کند. آن قدر که آدم‌ها از همه جای شهر می‌آیند شلوغ بازار گلشهر تا قابلی بخورند. قابلی حالا، شناسه رستوران‌های گلشهر است. کاش کسی از آن رستوران دارها، همت کند و کیچیری هراتی را هم به منوی غذاهایش اضافه کند. پلویی که با پیاز‌های تف داده شده رنگ گرفته و با دارچین خوش طعم شده است. گلشهر، محله «گودی پرانی» هم هست.

هنوز هم گوشه و کنار گلشهر، زمین‌های پرت افتاده‌ای هستند که جان می‌دهند عصرها، جوان‌ها و نوجوان‌ها «کاغذباد» هایشان را هوا کنند و ببینند کدامشان می‌توانند تا قعر آسمان بروند و نخشان پاره نشود.
حیفم می‌آید از گلشهر بنویسم و از «آدیداس گلشهری» یادی نکنم. کفش‌های لاستیکی ارزان قیمتی که آن سال‌ها متداول بود. کفش‌های سگ جانی که جان می‌داد برای زمین‌های خاکی و توپ‌های پلاستیکی سه لایه.
آدیداس گلشهری، خیلی از جوان‌ها و نوجوان‌های مشهدی را فوتبالیست کرد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->